خداحافظ رفیق

باید برای خدا رفت ، رفت تا آنجا که پیامت دهند ، ماموریتت تمام شد .

باید برای خدا رفت ، رفت تا آنجا که پیامت دهند ، ماموریتت تمام شد .

خداحافظ رفیق

پیاده رو محل گذر است
توقف در آن جایز نیست
اگر بمانی ، مانده در جهلی
و اگر بروی ، ماندگاری
پیاده ها رفتند تا ما بمانیم
حالا پیاده روهایمان گرفته نامشان
--------------------------
برای سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان و سه دلیرمرد
همراهش که در غمگین ترین روز تابستان 1361 (14 تیر ماه)
مسافر شهر زیتون شدند و از گرد راهشان خبری برایمان
نیامد ، صلــواتی هدیه فرمایید
--------------------------

آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حربن یزیدریاحی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

کربلا؛ ماجرایی طراحی شده

بنای خدای متعال این است حقیقتی را به وسیله کربلا ماندگار کند و عینیّت ببخشد. بالاخره خدای متعال این داستان را شکل داده است. خب هیچ کس نمی تواند بر خدای متعال چیزی را تحمیل کند، شیطان که عددی نیست. خودِ خدای متعال می فرماید: کید شیطان ضعیف است، وقتی می فرماید برای شما هم کید او ضعیف است، دیگر پیش خدای متعال که دیگر عددی نیست. پس کل امور دست خدای متعال است، خود خدا می فرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی‏ کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها وَ ما یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُونَ»[1]، اصلاً این داستان درگیری و نزاع را خودمان درست کردیم، این جبهه میان حق و باطل کار خودمان است. می فرماید یزید را خودمان درست کردیم و برای هر زمانی یزیدی مقرر کردیم. در آیه دیگر قرآن می فرماید: «حَتَّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّب‏»[2].

ماجرای کربلا؛ الگویی برای زندگی جهادی

اهدافی که خدای متعال برای ایجادِ داستان عاشورا دارد خیلی فراتر از یک مسئله تاریخی در قلب حکومت اسلامی است، یک اتفاق و پدیده سیاسی اجتماعی. نه، طبق آن کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) که عرض کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمْتَ سَبِیلًا مِنْ سُبُلِکَ جَعَلْتَ فِیهِ رِضَاکَ وَ نَدَبْتَ إِلَیْهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ جَعَلْتَهُ أَشْرَفَ سُبُلِکَ عِنْدَکَ ثَوَاباً»[3]. یک مدل زندگی را تو آفریدی و به ما هم آموختی این مدلی باید زندگی کنید تا منِ خدا از شما راضی باشم، این مدل زندگیِ جهادی بود. ما که همین جوری سر این کلاس یاد نمی گیریم. امیرالمؤمنین(علیه السلام) همین مطلب را فرمود: چه شد؟ باور کنید پای رکاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) بودند و این مطالب را می شنیدند. زندگی جهادی را ما امروز داریم بعد از 1400 سال بررسی می کنیم، سیره جهادی امام حسین(علیه السلام) را داریم بهانه می کنیم تا برویم با اصل زندگی جهادی آشنا شویم. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه واله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) ترسیم فرموده بودند ولی با این درست نشد، مجاهد پای رکاب پیغمبر(صلی الله علیه واله) یکدفعه ریزش کرد. اوسامه را وقتی فرستاد چه کسی رفت دنبال اوسامه؟ امیرالمؤمنین چقدر ناراحت بودند از اینکه چرا به جهاد نمی روید، تابستان می شود می گویید گرم است و زمستان می شود می گویید سرد است و اجتناب می کنید. به وسیله کربلا خدا زندگی را نهادینه کرد، خیلی عجیب است، عکس آن برداشتهایی که امروزه دارد می شود، فکر می کنند جنگ و جهاد و مبارزه مطلقاً چیز منفی ای است. اگر مطلقاً چیز منفی ای بود که: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ»[4] پس چیست؟ این معامله با خدا چقدر زیباست، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ»[5] خوب این تجارت و معامله چیست؟ ما از هنرمندانمان تا سیاستمدارانمان حتی کسانی که بعضاً در جبهه و جنگ هم بودند، همه یک حرف می زنند. در فیلم ها وقتی از جبهه جنگ را به تصویر می کشند مطلقاً منفور جلوه اش می دهند، هم در این طرف و هم آن طرف. نه! حالا خودِ گلوله زدن و شلیک کردن و کشته و مجروح شدن این بخش جهاد را عرض نمی کنیم، همیشه که این نیست! خیلی از شما شاید تمام عمرتان یک بار هم به این نقطه نرسید، خدا نکند اینگونه شود، ولی خوب ممکن است. همانطور که خیلی ها در گذشته بودند و نشدند. زندگی جهادی کردن و فکر جهادی داشتن، انگیزه جهادی داشتن ما بررسی کردیم در سخنان و نامه های امام حسین(علیه السلام)و برخورد ایشان با عمرسعد.

 عدم روحیه جهادی؛ مشکل امت پیامبر(صلی الله علیه واله)

امام حسین(علیه السلام) به وسیله حماسه ای که آفرید دقیق تشخیص داد بیماری جامعه چیست و رفت سراغ درمانِ اصل بیماری. چرا اینها نرفتند پای رکاب امام حسین(علیه السلام) بجنگند؟ چون اساساً اهل جهاد نیستند، امام حسین(علیه السلام) باید کاری کند تا این افراد اهل جهاد شوند. «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدّی»[6]، من الآن با یزید کاری ندارم و باید سراغ مردم بروم و اینها را درست کنم. «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَیْرِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع»[7]، ماجرایی آفرید اباعبدالله الحسین(علیه السلام)! خب این کار را کردند تا جامعه سراغ زندگی جهادی برود، چون اگر من امروز که جنگ نیست زندگی جهادی نکنم فردا وقت جنگ نمی توانم مجاهد باشم. - به خدا به پیر و پیغمبر رفقا اگر من هم الآن دارم این بحث را مطرح می کنم بخاطر همین است - ما هیچ چیز نمی دانیم که نوبتِ جنگ شما چه زمانی است، کسی چیزی نگفته است، با شواهد و قرائنی هم که الآن داریم می بینیم خیلی دور به نظر نمی رسد. باید برای جهاد محیّا شویم، باید زندگی هایمان را عوض کنیم تا خدا «لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقینَ بِصِدْقِهِمْ»[8] به خاطر زندگیِ سرشار از صدق، یعنی زندگیِ جهادی ما باب جهاد را باز کند و شهادت را روزی کند.

 جهادی زندگی کردن؛ نه، جنگی زندگی کردن

خیلی ها تا می رسند به تحلیل های زمان جنگ می گویند آقا جنگ است، کشتار، کشته شدن و منفور است. صبر کن چرا فقط یک روی سکه را می بینی، معلوم است که آن طرفش منفور است و کسی شک ندارد اما ما وقتی از جهادی کردن حرف می زنیم منظورمان جنگی زندگی کردن نیست که بگوییم وقتی می خواهم بخوابم با اسلحه بخوابم، حتماً در خیابان دارم راه می روم شلوار 6 جیب بپوشم و پیراهن پاگندار بپوشم و شلوارم را هم گِت کنم و با پوتین در خیابان راه بروم؟ هر وقت خواستم یاد خدا و پیغمبر بیفتم دو تا گونی بذارم و یک سنگر، این حرفها نیست. امروز صحبت مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) با حج را شنیدید که فرمود: شما می خواهید جواب وهابی ها را بدهید با کتاب نمی شود خیلی کار کرد. بروید بگردید راه های مؤثر را پیدا کنید و یکی از راههای مؤثر رفقا همین است.

 فرهنگ عاشورایی؛ تنها راهکار اصلاح امت پیامبر(صلی الله علیه واله)

شما خودتان زندگی حسینی و جهادی را بچشید بعد اگر بروید کنار هر کسی قرار بگیرید فرهنگ عاشورا را انتقال می دهید. ابا عبدلله(علیه السلام) از همین شیوه استفاده کردند، اگر بنشینم در مدینه یزید بفرستد بیایند اینجا مرا بکشند، بله من به مطلبم رسیده ام اما جامعه را اصلاح نکردم، باید بلند شوم از مدینه بروم مکه، در فوج مسلمان ها قرار بگیرم و این فرهنگ را نشان بدهم. هم بگویم و خطبه بخوانم هم عملاً بروم و عزیزانم و جوانان بنی هاشم صف بکشند، هم وارد میدان شوم و زن و بچه و کوچک و بزرگم را هم ببرم، اینگونه می شود مردم را اصلاح کرد. می گوید آقا اصلاح پس کجاست؟ اصلاح اینجاست. شما چرا انقلاب کردید؟ اصلاح یعنی همین، شما عاشورا را دیدید انقلاب کردید اگر نمی دیدید که انقلاب نمی کردید. آقا اگر امام حسین(علیه السلام) را هم در مدینه می کشتند ما انقلاب می کردیم، والله این کار را نمی کردیم چون همه امام حسین ها را در مدینه شان کشتند، امام سجاد(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) اما کدام یکی از این شهادت ها توانست حرکت میلیونی ایجاد کند و جمعیت پای کار بیاورد و کفن بپوشد و گلوله بخورد؟! چه زمانی ما به شهادت ائمه دیگر با این دید نگاه می کنیم؟ چون همه آنها هدف نهایی شان تربیت جامعه است اما کربلا را اینگونه نگاه می کنی و کربلا عوضمان کرد. خب این اصلاح است دیگر، پس اصلاح یعنی چه؟ طول کشیده است؟ عیب ندارد طول بکشد، ما امت پیغمبر (صلی الله علیه واله) هستیم، چه چیزی امت پیغمبر(صلی الله علیه واله) را عوض کرد؟ امتی که حاضر نبودند پای رکاب علی (علیه السلام) بجنگند الآن پای رکاب نائب عامِ امام زمان(عج الله) می جنگند!

۰ نظر ۱۶ آبان ۹۳ ، ۱۴:۵۵
حسین فتحی