خداحافظ رفیق

باید برای خدا رفت ، رفت تا آنجا که پیامت دهند ، ماموریتت تمام شد .

باید برای خدا رفت ، رفت تا آنجا که پیامت دهند ، ماموریتت تمام شد .

خداحافظ رفیق

پیاده رو محل گذر است
توقف در آن جایز نیست
اگر بمانی ، مانده در جهلی
و اگر بروی ، ماندگاری
پیاده ها رفتند تا ما بمانیم
حالا پیاده روهایمان گرفته نامشان
--------------------------
برای سردار جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان و سه دلیرمرد
همراهش که در غمگین ترین روز تابستان 1361 (14 تیر ماه)
مسافر شهر زیتون شدند و از گرد راهشان خبری برایمان
نیامد ، صلــواتی هدیه فرمایید
--------------------------

آخرین نظرات

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

|یٰاعَلیٖماًبِضُرّیٖ|
ما بدین در نه پی حشمٺ و جاه آمده‌ایـــمــ
از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایمــ

ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
ٺا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایمــ

سبزه خط ٺو دیدیم و ز بسٺان بهشٺ
به طلبڪاری این مهرگیاه آمده‌ایمــ

با چنین گنج ڪه شد خازن او روح امین
به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایمــ

لنگر حلم ٺو ای ڪشتی توفیق ڪجاست
که در ایݧ بحر ڪرم غرق گناه آمده‌ایمــ

آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیواݧ عمل نامه سیاه آمده‌ایمــ

حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما
از پی قافله با آٺش آه آمده‌ایمــ
حافظ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقٺی امام مسلمین میفرمان ڪه رزق سالَم رو از فاطمیه میگیرم،از عظمٺ این ایامــ خبر میده...
گناه نڪنیم انشاءالله
تو فرازی از حدیث شریف ڪساء اومده ڪه بعد اینڪه جبرئیل سوال ڪرد از خدا ڪه اینا ڪین زیر ڪساء،خدا در پاسخ گفت:اینها فاطمه، پدر{فاطمه}،شوهر{فاطمه}و دوتا فرزند{فاطمه}هستند زیر ڪساء.
(همشونو بافاطمه معرفی ڪرد)
انگار میخواد بفرماد...
هرچه آفریدم بخاطر فاطمه است ....

۰ نظر ۱۱ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۵۱
حسین فتحی

|یٰا مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیَّ وَ هُوَ غَنیٌّ عَنّیٖ|


بٰانوبَنٰایِ گِرْیِہ و زٰارۍٖ نَدٰاشْٺَمــْ

اَمّٰا اَڱَرْ ڪِہ مٰادَرِٺٰاݩ بَسْٺَرۍٖ نَبودْ

اِمْروزْ بٰا نَفَښ زَدَنۺ خۅݩ نِمیٖگَڔیٖسٺ

دیٖروزْ اَگَر جِسٰارَٺِ میٖخِ دَریٖ نَبوڋ

۰ نظر ۱۱ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۴۸
حسین فتحی

|یٰا نٰافِعــْ|
#به_قلم_خودمانــ :)
آنقَدَر ذوق میکنم وقتی که پی اِم میدهم
در همان لحظه پی ام از سوی تو سین میشود
........‌
من دعاهایم برآورده است چون آرام و ناز
این دعاها از دلِ پاکِ تو آمین میشود
‌........
اصلِ اصلی تو تمامت کُلُّهم ایرانی است
وارداتِ ماه اکنون نیز از چین میشود
........
عشقها گر پاک باشد وصل ها خواهد رسید
این بدان وصل دوعاشق از رَهِ دین میشود
.......

۰ نظر ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۲۳
حسین فتحی

روی پرده خانه کعبه این آیه از قرآن حک شده که :

«نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ»

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم

 

 

+ گاهی اوقات آرزوهایی داشتم و تو زیر نامه آرزوهام نوشتی موافقت نمی‌شود.

راستش اولش حس خوبی نداشتم، دلم می‌گرفت، شاید به خاطر جنسم که شیشه حس و عاطفه بود .

منو ببخش که یه وقتایی از سر بی‌صبری و ناشکیبایی تو خلوت و تنهاییم ازت می‌پرسم : آخه چرا ؟ 

وقتایی که هر چی فکر می کردم فکر اسیر خاکم به هیچ جا نمی‌رسید.

دنبال دلیل می‌گشتم و دلیلی پیدا نمی‌کردم،

پیش می‌اومد که با یه بغضی تو گلوم تکرار کنم: آخه واسه چی ؟ چی می شه اگه ... ؟

یه وقتایی از سر بی‌حوصلگی و فراموشکاری بهت گله می‌کردم،

چقدر از بزرگواریت شرمنده‌ام که منو در تموم لحظه‌های ناشکریم، توی تموم لحظه‌های بی‌صبریم با محبت تحملم کردی،

نه تنبیهم کردی نه حتی ذره‌ای محبتت رو ازم دریغ کردی.

توی تنهاترین لحظات تنهاییم، درست تو لحظه‌هایی که فکر می‌کردم هیچ کس نیست،

اون موقع که به این حس می‌رسیدم که چقدر تنهام، واسم نشونه می‌فرستادی که :

من خودم تا آخرین لحظه باهاتم  واسه تموم لحظات همراهتم.

من تنها بنده تو نبودم اما یه لحظه هم تنها رهام نکردی.

هر وقت خواستم ببینمت بی‌درنگ با مهربونی در رو به روم باز کردی و نگاه نکردی گناهکارم. حذفم نکردی،

من همیشه دست خالی به دیدنت اومدم و تو همیشه با دست پر روانه‌ام کردی.

هر وقت صدات کردم طوری بهم جواب دادی که انگار مدت‌هاست منتظرم بودی؛

هر وقت ندونسته از بیراه سر‌در‌آوردم خودت منو صدا کردی،

گاهی با تلنگر اتفاقات ساده روزمره منو از ادامه یه راه غلط منع کردی.

اما حتی اون وقتی که ازم مکدر بودی با بزرگواری آبروم رو حفظ کردی.

ازت متشکرم خدای خوب من

۰ نظر ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۵۵
حسین فتحی